راهی برای فرار از شکست ها
گاهی آنچنان پیش میرویم که گویی دراوج آسمان پرواز میکنیم و گاهی موانع ما را فلج کرده و پای رفتن را از ما میگیرند . به راستی این شوق از کدام دریا سرچشمه میگیرد ؟ این حس نامش چیست که با آمدنش سستیها میرود وپای آهنینمان قویتر وقویتر میشود .
امید همان حس زیبایی است که هرکویری را به دشت مرغزاری سرسبز تبدیل میکند .همه پیشرفتهای تمدنهای بشری مدیون امید است .
در جنگ جهانی دوم ، شهر لنینگراد به محاصره ارتش هیتلر درآمد ،محاصره طولانی شد و سرما و قحطی به حدی رسید که روزانه هزاران نفر میمردند و محاصره چهار سال ادامه یافت و مردم همچنان مقاومت میکردند ،در این مدت رادیو لنینگراد پیوسته پیامهایی از طرف شورای مقاومت برای مردم پخش میکرد وایشان را به پایداری فرا میخواند .
این در حالی بود که در روزهای آخر بیش از دو سوم اعضای شورا از گرسنگی مرده بودند ،اما رادیو بدون آنکه به مرگ آنان اشاره کند ، همچنان نام آنان را در پایان اعلامیهها میخواند .
هنگامی که به علت خاموشی برق ،رادیو دو روز از کار افتاد و پخش برنامهها قطع شد ،مردم بسیاری در اطراف اداره رادیو گرد آمده و اعلام داشتند ما آذوقه نمیخواهیم ،فقط جریان پخش رادیو را از سر بگیرید ،تا باز هم اعلامیههای شورای مقاومت را بشنویم .
امید پیروزی آفرین ونا امیدی هزیمت آور است ، امید خود پیروزی و ناامیدی هزیمت و شکست . وقتی به کتاب هدایت ،قرآن مینگریم میبینیم که این مسئله از اهمیت فراوانی برخوردار است زیرا در آیات بسیاری از آن یاد شده است .(یوسف ،87) : «وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ؛ از رحمت خدا و آسایشی که پس از سختیها عطا میکند ناامید نشوید ، زیرا حقیقت این است که جز کسانی که باور ندارند خدا بر زدودن رنجها تواناست ، کسی از رحمت خدا مأیوس نمیشود .»
ناامیدی ابزاری کار راه انداز برای شیطان
ناامیدی و یأس بزرگترین مسلخی است که ابلیس برای ذبح کردن مهم حیثیتها و فضیلت ها ی انسانی ، فراراه آدمی تعبیه کرده است .
ناامیدی یعنی وداع گفتن با بهانه و سرالأسرار آفرینش آدمی که همان پیمودن چرخه تکامل است ،ناامیدی یعنی شکستن نردبان معراج، ناامیدی یعنی از پای در آوردن کفشهای سلوک الی الله ، نا امیدی یعنی پس دادن بلیط به نیستان اصل خویش ،ناامیدی یعنی قبول شکست .
به این جمله تأمل برانگیز دقت کنید .کمتر کسی از خود شکست ،شکست خورده است اغلب قبول شکست است که منجر به شکست میگردد .
گذشت امید و چون برقی درخشید الهی کی درخشد برق امید
جبران خلیل جبران از زبان همه انسانها به خویشتن خود چنین خطاب میکند :ای من ،اگر امید نداشتم .هرگز به آهنگی که روزگار مینوازد ،گوش نمیسپردم ،بلکه از هم اکنون ادامهی حیاتم را قطع و نمایش وجودم را در عرصهی هستی به رازی پنهانی تبدیل می کردم که گورها ان را بپوشانند چه تنگ است روزگار آدمی اگر امید گشایش نباشد .
نکته حائز اهمیت این است که هر چند بایستگی امیدواری و اجتناب از یاس و نامیدی اصلی کلی ،یقینی وکاملا روشن و قابل پذیرش است ،ولیکن چیزی اصیل و حقیقی و دست یافتنی باید که بتوان بدان دل بست و امید ورزید تا متعلق امید امری حقیقی و غیر موهوم نباشد ،امیدی ریشه دار و اعتماد آفرین در دل یک فرد یا جامعه جوانه نمیزند وسایه گستر نمیشود .تا دریچهای به سوی نور در شبستان تاریک جان یک امت باز نشود.لزوم امیدوار بودن ،نور امید را به جان وی نمیتابد ،چلچراغ امید ،دهلیزهای بی فروغ ان قلبی را آذین میکند که گذرگاه مشعل داری از تبار نور باشد .امید به رحمت الهی در دل مؤمنان ،سرچشمه تمام حرکتها و فعالیتهای مثبت است که در قرآن و آیات آن گاهی تعبیر به رجاء شده است .
اقسام ناامیدی
در فرهنگ اسلامی نا امیدی بر دو گونه است : گاهی از خداست که این از گناهان کبیره است،زیرا موجب قطع ارتباط بنده با مولایش میشود و منشاء گمراهی و هلاکت روحی و معنوی انسان ،و گاهی نا امیدی و مأیوس شدن از خلق است که این نه تنها مذموم نیست ، بلکه مورد تاکید و توجه اولیای دین نیز بوده است اما اکنون سخن ما درباره نا امیدی و یاس مذموم ، یعنی ناامیدی از خداوند و کمک اوست. امید به خداوند سرمایه همه انبیای الهی وحرکتهای توحیدی در طول تاریخ بوده است .از این رو امام علی علیه السلام فرمودند: اعظم البلاء انقطاع الرجاء (بزرگترین بلاو اسیب ناامیدی است )و در حدیثی دیگر فرمودند: «قتل القنوط صاحبه ؛ (نا امیدی قاتل صاحب خویش است ) .»
برگشت امید به توکل است و نومیدی به فقدان شناخت صحیح از خداوند .در حقیقت نومیدی نشان از دلبستگی های کاذب به دنیا و مظاهر ان دارد و انسانی که به درستی دنیا را شناخته و جهت گیری خود را اخرت قرار داده و در تعامل با فرصت ها و سرمایههای مادی زهد را پیشه خود کرده اساسا امیدی به فرصتهای دنیا نداردتا در ناکامی ها و نارسایی ها و بلایا نومید شود .در مقابل چنان اطمینان و ایمانی به خدا دارد که هرگز از او نا امید نمیشود ودر هر شکست و ابتلا ء و گرفتاری ، در عین نا امیدی ،هزاران امید دارد.
خداوند بندگان گناهکار خود را که در معرض نومیدی از اویند از یاس بر حذر داشته و غفران و بخشش خود را به آنان گوشزد کرده است :
« قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ :
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
و نومیدی از او را که نادیده گرفتن سنتهای الهی و قوانین ونوامیس او در هستی است مساوی ضلالت و گمراهی و کفر گرفته است (حجر ،56) ؛ « قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّون : گفت: جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مایوس میشود؟!»
زیرا سنت الهی دستگیری از کسانی است که در مسیر فطرت وهدایت حرکت میکنند و معیت وهمراهی با محسنان است: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ : و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد; و خداوند با نیکوکاران است. »(عنکبوت، 69)
نتیجه گیری :
بدون داشتن امید و اتکاء به پشتوانه ای محکم جریان مسیر زندگی محال و غیر ممکن است و مهمتر از آن اینکه امید بستن به قدرتهای پوچ و تو خالی انسان را از مسیر اصلی باز می دارد و ضربه های جبران ناپذیری به او وارد میسازد پس دو مسئله وجود دارد :
اول امید داشتن و دوم امید بستن به خدا. زیرا هر کسی که به غیر خدا امید بست ناامید شد چرا که انسانهای نیازمند و محتاج هیچگاه نمیتوانند ملجاء پناه و امید باشند .
خداوند در حدیث قدسی میفرماید : هر کسی که به غیر من امید بندد او را ناامید میکنم . و در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید : مرکز نور جهان میکنم چشمان کسی را که به من امید دارد و پناه آورد .
مریم خندابی
بخش قرآن تبیان
منابع :
تفسیر المیزان – علامه محمد حسین طباطبایی
تفسیر نمونه – آیة الله مکارم شیرازی
غررالحکم ودررالکلم –سید هاشم رسولی محلاتی (مجموعه احادیث امیر المومنین علیه السلام )
نشانههای یار و چکامه انتطار –مهدی علیزاده